मारना मारना زَدَن، اِعتِصاب کُنید، ضَربِه زَدَن، کُشتَن، کوبیدَن، شِکَنجِه کَردَن دیکشنری هندی به فارسی
करना करना تَرک کَردَن، کَویر کَردَن، تَوانِستَن، اَنجام دادَن، مُرتَکِب شُدَن، پَذیرُفتَن دیکشنری هندی به فارسی