معنی बाधित करना
बाधित करना
مانع شدن، قطع کردن
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با बाधित करना
शासित करना
शासित करना
حُکومَت کَردَن، بَرایِ حُکومَت کَردَن، حُکم دادَن
دیکشنری هندی به فارسی
बाध्य करना
बाध्य करना
مَجبور کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
बात करना
बात करना
گَپ زَدَن، صُحبَت کَردَن، حَرف زَدَن
دیکشنری هندی به فارسی