معنی फूंकना
फूंकना
وزیدن، دمیدن
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با फूंकना
फेंकना
फेंकना
ریختَن، پَرتاب کُنید، پَرتاب کَردَن، اَنداختَن
دیکشنری هندی به فارسی
भौंकना
भौंकना
پارس کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
भोंकना
भोंकना
تِرکاندَن، پارس کَردَن، نِیزِه اَنداختَن
دیکشنری هندی به فارسی
गूंजना
गूंजना
تِکرار کَردَن، طَنین اَنداز کَردَن، بازتابیدَن
دیکشنری هندی به فارسی
छींकना
छींकना
عَطسِه زدَن، عَطسِه کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
झांकना
झांकना
دُزدَکی نِگَاه کَردَن، نِگاه کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
ढूंढना
ढूंढना
یافتَن، بَرایِ پِیدا کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
ठूंसना
ठूंसना
چَپاندَن، پُر کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
फेंटना
फेंटना
هَم زَدَن، ضَرب و شَتم کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی