معنی फटे हुए
फटे हुए
فرسوده، پاره پاره
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با फटे हुए
सटे हुए
सटे हुए
مُتَصِّل، دَر مُجاوِرَت
دیکشنری هندی به فارسی
घटते हुए
घटते हुए
بِه طُورِ کاهِشی، دَر حالِ کاهِش اَست
دیکشنری هندی به فارسی
फटा हुआ
फटा हुआ
پارِه پارِه، پارِه شُدِه، کُهنِه
دیکشنری هندی به فارسی