معنی फटना
फटना
صدای انفجار دادن، ترکیدن، منفجر شدن، پاره کردن
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با फटना
रटना
रटना
نَهادَن، تودِه
دیکشنری هندی به فارسی
घटना
घटना
کَم شُدَن، رویداد، کاهِش یافتَن، وُقوع
دیکشنری هندی به فارسی
फूटना
फूटना
فَوَران کَردَن، مُنفَجِر شُدَن، جوشیدَن
دیکشنری هندی به فارسی
फलना
फलना
رُشد کَردَن، شُکوفا شُدَن
دیکشنری هندی به فارسی