معنی फंसा हुआ
फंसा हुआ
گرفتار، به دام افتاده، محبوس
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با फंसा हुआ
फेंका हुआ
फेंका हुआ
دور اَنداختِه شُدِه، دور اَنداختِه شُد، دور ریختِه شُدِه
دیکشنری هندی به فارسی
फूला हुआ
फूला हुआ
بِه طُورِ جوشان، نَفخ کَردِه، بادکَردِه، پُفی
دیکشنری هندی به فارسی
फटा हुआ
फटा हुआ
پارِه پارِه، پارِه شُدِه، کُهنِه
دیکشنری هندی به فارسی