جدول جو
جدول جو

معنی प्रसारित करना

प्रसारित करना
پخش کردن، برای پخش، چرخاندن، منتقل کردن، پخش تلویزیونی کردن
دیکشنری هندی به فارسی

واژه‌های مرتبط با प्रसारित करना

प्रमाणित करना

प्रमाणित करना
تَأیید کَردَن، اِحراز هُویَّت مُورِدِ نِیَاز اَست، گُواهی دادَن، اِثبات کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی

प्रेरित करना

प्रेरित करना
تَرغِیب کَردَن، اِلهام بَخش، بَراَنگیختَن، تَحرِیک کَردَن، آغاز کَردَن، وادار کَردَن، اِلهام دادَن، اَنگیزِه دادَن، فِشار آوَردَن
دیکشنری هندی به فارسی