معنی प्रतिरक्षा
प्रतिरक्षा
ایمنی، مصونیّت
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با प्रतिरक्षा
प्रतिपक्षी
प्रतिपक्षी
ضِد، آنتی تِز
دیکشنری هندی به فارسی
प्रतिकर्ता
प्रतिकर्ता
تَکثِیرکُنَندِه
دیکشنری هندی به فارسی
प्रतीक्षा
प्रतीक्षा
اِنتِظار، صَبر کُن
دیکشنری هندی به فارسی
प्रतिपक्ष
प्रतिपक्ष
تَضَاد، نادانِستَن
دیکشنری هندی به فارسی