معنی पार करना
पार करना
عبور کردن، متقاطع، فراتر رفتن، غلبه پیدا کردن، فائق شدن
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با पार करना
पाठ करना
पाठ करना
اَز بَر خوٰاندَن، بَرایِ تِلاوَت
دیکشنری هندی به فارسی
अमर करना
अमर करना
جاودانِه کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
आदर करना
आदर करना
حُرمَت گُذاشتَن، اِحتِرام گُذاشتَن
دیکشنری هندی به فارسی
माफ करना
माफ करना
بِبَخشیدَن، بِبَخشید، عُذر خوٰاستَن، بَخشِش کَردَن، بَخشیدَن
دیکشنری هندی به فارسی
याद करना
याद करना
یاد گِرِفتَن، حِفظ کَردَن، یادآوَری کَردَن، بِه یاد آوَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
घाव करना
घाव करना
زَخم زَدَن، زَخم کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
ढेर करना
ढेर करना
دَفع کَردَن، اَنباشتِه شُدَن
دیکشنری هندی به فارسی
दान करना
दान करना
اِهدا کَردَن، اِهدا کُنَند
دیکشنری هندی به فارسی
जारी करना
जारी करना
مُنتَشِر کَردَن، صادِر کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی