معنی परिचालन
परिचालन
عملیّاتی، عملیّات
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با परिचालन
परिचारक
परिचारक
خِدمَتکار، پَشیمانَم
دیکشنری هندی به فارسی