معنی निरोध
निरोध
بازدارندگی، فسفر، بازداری
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با निरोध
निरोधक
निरोधक
بازدارَندِه، پیشگیرانِه، بی قِید
دیکشنری هندی به فارسی
विरोध
विरोध
مُخالِفَت، مُخالِفَت کُنید، اِعتِراض
دیکشنری هندی به فارسی