معنی झुलसा हुआ
झुलसा हुआ
سوزان، سوخته
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با झुलसा हुआ
झूलता हुआ
झूलता हुआ
لَرزِش، تاب خُوردَن
دیکشنری هندی به فارسی
झुका हुआ
झुका हुआ
بِه طُورِ اُفتادِه، خَم شُد، اُفتادِه، کَج، شیب دار
دیکشنری هندی به فارسی