معنی झुका हुआ
झुका हुआ
به طور افتاده، خم شد، افتاده، کج، شیب دار
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با झुका हुआ
लटका हुआ
लटका हुआ
آویزان، حَلق آویز کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
घुटा हुआ
घुटा हुआ
خَفِه شُدِه، خَفِه شُد
دیکشنری هندی به فارسی
झुलसा हुआ
झुलसा हुआ
سوزان، سوختِه
دیکشنری هندی به فارسی
भुना हुआ
भुना हुआ
بِرِشتِه، کَبابی
دیکشنری هندی به فارسی
भटका हुआ
भटका हुआ
گُمراه، بیراهه
دیکشنری هندی به فارسی
थका हुआ
थका हुआ
فَرسودِه، خَستِه، بی حال، بی مِیل، کِسِل
دیکشنری هندی به فارسی
पका हुआ
पका हुआ
پُختِه، رِسیدِه، رِسیدِیِّگی، هِندی رِسیدِه
دیکشنری هندی به فارسی