معنی झांकना
झांकना
دزدکی نگاه کردن، نگاه کردن
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با झांकना
झाँकना
झाँकना
لَگام زَدَن، نِگاه کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
भौंकना
भौंकना
پارس کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
भोंकना
भोंकना
تِرکاندَن، پارس کَردَن، نِیزِه اَنداختَن
دیکشنری هندی به فارسی
छांटना
छांटना
مُرَتَّب کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
छींकना
छींकना
عَطسِه زدَن، عَطسِه کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
डांटना
डांटना
سَرزَنِش کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
जांचना
जांचना
بَررَسی کَردَن، بَرایِ بَررَسی
دیکشنری هندی به فارسی
कांपना
कांपना
لَرزِش، لَرزیدَن
دیکشنری هندی به فارسی
फेंकना
फेंकना
ریختَن، پَرتاب کُنید، پَرتاب کَردَن، اَنداختَن
دیکشنری هندی به فارسی