معنی जमना
जमना
سخت شدن، محکم کردن، یخ زدن
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با जमना
जमाना
जमाना
پاس کِشیدَن، مُنجَمِد کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
जीना
जीना
زِندِگی کَردَن، زِندِگی کُنید
دیکشنری هندی به فارسی
जाना
जाना
رَفتَن، بِرو
دیکشنری هندی به فارسی