معنی चिढ़ना
चिढ़ना
چشمک زدن از درد، اذیّت کردن
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با चिढ़ना
चिढ़ाना
चिढ़ाना
آزار دادَن، اَذیَّت کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
चढ़ना
चढ़ना
صُعود کَردَن، صُعود، سَوار شُدَن، بالا رَفتَن
دیکشنری هندی به فارسی
चिपकना
चिपकना
چَسبیدَن، بِه
دیکشنری هندی به فارسی
चिकना
चिकना
چَرب، صاف، لَغزَندِه، دَغَلکار
دیکشنری هندی به فارسی
पढ़ना
पढ़ना
خوٰاندَن
دیکشنری هندی به فارسی
ओढ़ना
ओढ़ना
پوشاندَن، بَرایِ پوشاندَن
دیکشنری هندی به فارسی
बढ़ना
बढ़ना
رُشد کَردَن، رُشد کُنید، جوش و خُروش پِیدا کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی