معنی चिकना
चिकना
چرب، صاف، لغزنده، دغلکار
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با चिकना
चमकना
चमकना
دِرَخشان شُدَن، دِرَخشیدَن، دِرَخشِش داشتَن، دِرَخشِش کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
चटकना
चटकना
جَویدَن با صِدا، تَرَق
دیکشنری هندی به فارسی
चिपकना
चिपकना
چَسبیدَن، بِه
دیکشنری هندی به فارسی
चिकनाई
चिकनाई
چَربی داری، دَریاچِه، چَرب بودِگی، دَستاوَردها
دیکشنری هندی به فارسی
चूकना
चूकना
اَز دَست دادَن
دیکشنری هندی به فارسی
चिकन
चिकन
مُرغی، مُرغ
دیکشنری هندی به فارسی