معنی चार
चार
چهار
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با चार
आचार
आचार
رَفتار
دیکشنری هندی به فارسی
लार
लार
ریزِشِ بُزاق، بُزاق
دیکشنری هندی به فارسی
चाल
चाल
راه رَفتَن، حَرَکَت کُنید، فَریب
دیکشنری هندی به فارسی
पार
पार
عَرضی، دَر سَراسَر
دیکشنری هندی به فارسی
सार
सार
ذات، خُلاصِه، مَضمون، جوهَر
دیکشنری هندی به فارسی