معنی गतिरोध करना
गतिरोध करना
بن بست کردن، به بن بست رسیدن
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با गतिरोध करना
विरोध करना
विरोध करना
مُخالِفَت کَردَن، شُمارندِه، اِعتِراض کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی