معنی खराब करना
खराब करना
خراب کردن، خسارت
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با खराब करना
आराम करना
आराम करना
اِستِراحَت کَردَن، اِستِراحَت کُن، آرام کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
खर्च करना
खर्च करना
مَصرَف کَردَن، خَرج کَردَن، صَرف کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
गरीब करना
गरीब करना
فَقیر کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی