معنی कांस्य
कांस्य
برنزی، برنز
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با कांस्य
कार्य
कार्य
وَظیفِه، کار کُنید، عَمَلکَرد، کاری
دیکشنری هندی به فارسی
हास्य
हास्य
کُمِدی، طَنز، خَندِه آوَری
دیکشنری هندی به فارسی