معنی एकत्रित करना एकत्रित करना جمع آوری کردن، برای جمع آوری، جمع کردن، ادغام کردن دیکشنری هندی به فارسی
एकत्र करना एकत्र करना دَستِه بَندی کَردَن، بَرایِ جَمع آوَری، جَمع آوَری کَردَن دیکشنری هندی به فارسی