معنی उछालना
उछालना
پرتاب کردن
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با उछालना
उबालना
उबालना
جوش آوَردَن، جوشیدَن، دَم کَردَن، خَشمگین شُدَن
دیکشنری هندی به فارسی
उभारना
उभारना
بَرآمَدِگی پِیدا کَردَن، بالا بُردَن، بَرجَستِه کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
उतारना
उतारना
کَندَن، بَرخاستَن، بارگیری را مُتِوَقِّف کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی
छापना
छापना
چاپ کَردَن، بَرایِ چاپ
دیکشنری هندی به فارسی
छीलना
छीलना
پوست کَندَن
دیکشنری هندی به فارسی
छिलना
छिलना
تِکِّه کَردَن، پوست کَندَن
دیکشنری هندی به فارسی
डालना
डालना
دَرج کَردَن، بِریزید، ریختَن
دیکشنری هندی به فارسی
पालना
पालना
نِگَهداری کَردَن کودک، گَهوَارِه
دیکشنری هندی به فارسی
उठाना
उठाना
حَمل کَردَن، بالا بُردَن، پَرچَم بُلَند کَردَن، بُلَند کَردَن
دیکشنری هندی به فارسی