معنی आयोजन करना
आयोजन करना
سازماندهی کردن، برای سازماندهی
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با आयोजन करना
भोजन करना
भोजन करना
شام خُوردَن، بَرایِ صَرف یِک وَعدِه غَذایی
دیکشنری هندی به فارسی