معنی अनुकरण
अनुकरण
شبیه سازی، تقلید
دیکشنری هندی به فارسی
واژههای مرتبط با अनुकरण
अलंकरण
अलंकरण
آرایِه، آراستِگی، زینَت، زُخرُفِه، تَزیِینی، تَزیِینَات
دیکشنری هندی به فارسی
अनुकूल
अनुकूल
خُوشایَند، دوستانِه، مَطلوب
دیکشنری هندی به فارسی
अनुकरणीय
अनुकरणीय
تَقلِیدی، نِمونِه
دیکشنری هندی به فارسی
अनावरण
अनावरण
پوشیدِه نَشُدِه، رونَمایی
دیکشنری هندی به فارسی
अंशकरण
अंशकरण
تَقسیم کَسری، تَقسیم بَندی
دیکشنری هندی به فارسی
अंकुरण
अंकुरण
جَوانِه زَنی
دیکشنری هندی به فارسی