معنی תפוח
תפוח
متورّم، سیب، پفی
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با תפוח
נפוח
נפוח
وَرَم کَردِه، مُتِوَرِّم
دیکشنری عبری به فارسی
פתוח
פתוח
باز، باز کَردَن، باز شُدِه
دیکشنری عبری به فارسی