معنی שרת
שרת
سرایدار، سرور، نگهبان ساختمان
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با שרת
משרת
משרת
خِدمَتکار
دیکشنری عبری به فارسی
לשרת
לשרת
خِدمَت کَردَن، خِدمَت کُنید
دیکشنری عبری به فارسی