معنی שלם
שלם
کامل، کل، تمام، بی خسارت
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با שלם
שלו
שלו
مَربوط بِه آن، او
دیکشنری عبری به فارسی
שלהם
שלהם
آنها
دیکشنری عبری به فارسی
שלה
שלה
او، آن
دیکشنری عبری به فارسی
לשלם
לשלם
پَرداخت کَردَن، پَرداخت کُنید
دیکشنری عبری به فارسی
שם
שם
نام گُذاری، نام
دیکشنری عبری به فارسی