معنی שכחנות
שכחנות
حواس پرتی، فراموشی
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با שכחנות
שכנות
שכנות
هَمسایِگی، هَمسایِه ها
دیکشنری عبری به فارسی
להחנות
להחנות
پارک کَردَن، پارک
دیکشنری عبری به فارسی
שיחיות
שיחיות
پوشیدِگی، بوتِه ها
دیکشنری عبری به فارسی
שטחיות
שטחיות
فَردِیَت، سَطحی نِگَری، تَختی
دیکشنری عبری به فارسی
שקדנות
שקדנות
سَخت کوشی
دیکشنری عبری به فارسی
תכונות
תכונות
کِیفِیَّت ها، ویژِگی ها
دیکشنری عبری به فارسی
בכנות
בכנות
بِه طُورِ صادِقانِه، صادِقانِه
دیکشنری عبری به فارسی
שמנות
שמנות
چاقی
دیکشنری عبری به فارسی
לכנות
לכנות
لَقَب دادَن، تَماس بِگیرید
دیکشنری عبری به فارسی