معنی שביר
שביר
قابل شکستن، شکننده، ریز
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با שביר
שבירה
שבירה
اِنکِسار، شِکَستَن
دیکشنری عبری به فارسی
שבור
שבור
بِه طُورِ شِکَستِه، شِکَستِه، خَرَاب
دیکشنری عبری به فارسی
אביר
אביר
شُجاع، شُوالیه
دیکشنری عبری به فارسی
סביר
סביר
اِحتِمالی، مَنطِقی، مُحتَمِل
دیکشنری عبری به فارسی
שבי
שבי
اِسارَت
دیکشنری عبری به فارسی