معنی רקוב
רקוב
فاسد، پوسیده، گندیده، در حال فساد، کهنه
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با רקוב
קרוב
קרוב
نَزدیک، بَستَن
دیکشنری عبری به فارسی
רטוב
רטוב
خیس، مَرطوب، خیساندِه
دیکشنری عبری به فارسی
רחוב
רחוב
خیابانی، خیابان
دیکشنری عبری به فارسی