معنی רחום
רחום
همدل، مهربان، دل رحم
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با רחום
בחום
בחום
با حَرارَت، دَر گَرما، گَرمانِه
دیکشنری عبری به فارسی
רחוק
רחוק
دور اَز دَسترَس، دور، دوراُفتادِه
دیکشنری عبری به فارسی
רחוב
רחוב
خیابانی، خیابان
دیکشنری عبری به فارسی
חום
חום
قَهوِه ای، گَرما، تَب و تاب
دیکشنری عبری به فارسی