معنی רגיש
רגיש
احساسی، حسّاس، پاسخگو، دلتنگ، آسیب پذیر
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با רגיש
נגיש
נגיש
دَست یافتَنی، قابِلِ دَسترَس، دَسترَس پَذیر
دیکشنری عبری به فارسی
רגשי
רגשי
هَیَجانی، اِحساسی
دیکشنری عبری به فارسی
רגיל
רגיל
رایِج، عادَت کَردِه، مُنَظَّم، مَعمولی، عادّی
دیکشنری عبری به فارسی
רגיז
רגיז
آزمایِشی، تَحریک پَذیر
دیکشنری عبری به فارسی
רגש
רגש
هَیَجان، اِحساس
دیکشنری عبری به فارسی