معنی קשי
קשי
ناهموار، سخت
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با קשי
נשי
נשי
زَنانِه
دیکشنری عبری به فارسی
משי
משי
اَبریشَمی، اَبریشَم
دیکشنری عبری به فارسی
קשר
קשר
رابِطِه سَطحی، پِیوَند
دیکشنری عبری به فارسی
קשיש
קשיש
مُسِن، سالمَندان
دیکشنری عبری به فارسی
קשה
קשה
سَخت، دُشوار اَست، سَنگین، پُرزَحمَت
دیکشنری عبری به فارسی
קושי
קושי
مشقت، دُشواری
دیکشنری عبری به فارسی