معنی קרמי
קרמי
خامه ای، رویارویی، کرم مانند
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با קרמי
קרני
קרני
دارایِ شاخ، شاخدار
دیکشنری عبری به فارسی
קדמי
קדמי
جِلویِ، جِلو
دیکشنری عبری به فارسی
תרמי
תרמי
گَرمایی، حَرارَتی، اَز نَظَرِ حَرارَتی
دیکشنری عبری به فارسی