معنی קרינה
קרינה
انتشار، تشعشع، تابش
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با קרינה
קרישה
קרישה
لَختِه شُدَن، اِنعِقاد
دیکشنری عبری به فارسی
קריאה
קריאה
یادآوَری، خوٰاندَن، فَریاد، تِلاوَت
دیکشنری عبری به فارسی
קינה
קינה
نَوحِه، نالِه
دیکشنری عبری به فارسی