معنی קריאות
קריאות
قابلیّت خوٰاندن، خوٰانایی
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با קריאות
קרירות
קרירות
خِرَد مَنطِقی، خُنَکی
دیکشنری عبری به فارسی
בריאות
בריאות
قابِلیَّتِ دَرمان، سَلامَتی
دیکشنری عبری به فارسی
נשיאות
נשיאות
رَئیس نِشینی، ریاسَت جُمهوری
دیکشنری عبری به فارسی
מרירות
מרירות
بَدخُلقِیَت، تَلخی
دیکشنری عبری به فارسی
מציאות
מציאות
واقِعیَّت
دیکشنری عبری به فارسی
חריגות
חריגות
ناهَنجاری، اِستِثنا
دیکشنری عبری به فارسی
זריזות
זריזות
زیرَکی، چابُکی، چالاکی، سُرعَت عَمَل
دیکشنری عبری به فارسی
קשיבות
קשיבות
آگاهی ذِهنی، گوش دادَن
دیکشنری عبری به فارسی
קלילות
קלילות
سَبُکبالی، سَبُکی
دیکشنری عبری به فارسی