معنی קפוא
קפוא
یخ زده، منجمد شده، سرد، یخی
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با קפוא
לקפוא
לקפוא
یَخ زَدَن، مُنجَمِد کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی