معنی קסום
קסום
جذّاب، مسحور شده، جادویی
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با קסום
קרום
קרום
لایِه سازی، شُکُلات
دیکشنری عبری به فارسی
קיום
קיום
وُجُود
دیکشنری عبری به فارسی
קוסם
קוסם
جادوگَر، شُعبَدِه باز
دیکشنری عبری به فارسی
לקסום
לקסום
جَذب کَردَن، مَجذوب کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
קסם
קסם
جَذّابِیَت، سِحر و جادو، اَفسونگَری، جَذبِیَت
دیکشنری عبری به فارسی