معنی קודם לכן
קודם לכן
قبلاً، زودتر
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با קודם לכן
קודם כל
קודם כל
بِه طُورِ اَوَّل، اَوَّل
دیکشنری عبری به فارسی