معنی צפוני
צפוני
شمالی وار، شمالی
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با צפוני
מצפוני
מצפוני
وَظیفِه شِناس، وُجدان
دیکشنری عبری به فارسی
צפוי
צפוי
مُنتَظِر، اِنتِظار می رَوَد، مُنتَظِر شُدِه، قابِلِ پیش بینی
دیکشنری عبری به فارسی