معنی פעיל
פעיל
فعّال گرا، فعّال
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با פעיל
מפעיל
מפעיל
فَعّال کُنَندِه، اُپِراتُور
دیکشنری عبری به فارسی
יעיל
יעיל
کارآمَد، مُؤَثِّر
دیکشنری عبری به فارسی
רעיל
רעיל
زَهرآگین، سَمّی، زَهرآلود
دیکشنری عبری به فارسی