معنی פיגור
פיגור
عقب ماندگی، تأخیر
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با פיגור
פיזור
פיזור
مُنحَل شُدَن، پَراکَندِگی، تَلَف
دیکشنری عبری به فارسی