معنی עצלני
עצלני
کسالت آور، تنبل
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با עצלני
עצבני
עצבני
بی قَرار، عَصَبی، خَشمگین، ناپایدار، آشُفتِه، تِکان دَهَندِه
دیکشنری عبری به فارسی