معنی עיוות
עיוות
عیب، تحریف، بدشکلی
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با עיוות
עיוור
עיוור
کور
دیکشنری عبری به فارسی
לעיוות
לעיוות
آسیب زَدَن، تَغییر شِکل دادَن، تاب بَرداشتَن، تَحرِیف کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی