معنی עומד
עומד
ایستا، ایستاده
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با עומד
לומד
לומד
آموزِش دَهَندِه، مُطالِعِه کَردَن، یادگِیرَندِه
دیکشنری عبری به فارسی
עומק
עומק
عُمق
دیکشنری عبری به فارسی
עובד
עובד
کاری، کارگَر، دَر حالِ کار
دیکشنری عبری به فارسی