معنی ספוג
ספוג
پاشیده، اسفنج
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با ספוג
ספוגי
ספוגי
اِسفَنجی
دیکشنری عبری به فارسی
סופג
סופג
جَذب کَردَن، لَکِّه دار
دیکشنری عبری به فارسی
לפוג
לפוג
مُنقَضی شُدَن، مُنقَضی شَوَد
دیکشنری عبری به فارسی