معنی סיבוך
סיבוך
پیچیدگی، عارضه، گرفتاری
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با סיבוך
סיבוב
סיבוב
چَرخِش
دیکشنری عبری به فارسی
סבוך
סבוך
پُرپُشت، مُجتَمِع، پوشیدِه
دیکشنری عبری به فارسی