معنی סחרחורת
סחרחורת
دچار حالت تهوّع، سرگیجه، سرگیجه دار، سرگیجه آور، سرخوش
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با סחרחורת
חרחור
חרחור
خَراش، تَحریک، سُرفِه کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی