معنی נכות
נכות
معلولیت، ناتوانی
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با נכות
נכון
נכון
صَحیح، دُرُست اَست، دُرُست
دیکشنری عبری به فارسی
נחות
נחות
رَذیل، پَست تَر، حَقیر
دیکشنری عبری به فارسی
זכות
זכות
حَق، دُرُست اَست
دیکشنری عبری به فارسی
רכות
רכות
پُف دار بودَن، نَرمی، لِطافَت
دیکشنری عبری به فارسی
לנכות
לנכות
لَنگَر کَردَن، کَسر کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی